بخشی از کتاب:
«… در میانِ نسلِ خویش؛ مردی هماره جوان؛ نه چندان بلند، و نه آنسان کوتاه، با تنی سفید، رنگی بس روشن و درخشان؛ نه چندان سفید که دل زند و نه چندان تیره که به چشم آید، وگفتهاند: رنگی بس سفید داشت و چهرهای نمکین و نیکو، با موهایی که گویی هماره در گذرِ وزشِ نسیم است؛ افشان و خیزان، تا هنگامِ مرگ، بر سر و ریش است کمتر از بیست تاری موی سفید یافت میشد، و گفتهاند که: چند تار موی سفید بر سینه داشت. هماره خوش بوی و عطر انگیز بود…»